سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

۳ - سلسله جنبان اقتصاد آزاد ( ثروت ملل نوشته آدام اسمیت )

دو ماهی بیش از نفوذ عمیق کتاب عقل سلیم تام پین در اعلامیه استقلال امریکا و حوادث مهم دیگر انقلاب امریکا نگذشته بود که کتاب دیگری در لندن ظهور نمود و تاثیر عمیقی در قلمرو دیگری از فعالینهای بشری گذاشت . بر خلاف کتاب تند و پرشور پین رساله متین و آرام اسمیت که در دو جلد تحت عنوان بررسی ماهیت و سبب پیدایش ثروت ملل منتشر شد ، در بدو انتشار چندان مورد توجه قرار نگرفت و زمانی سپری شد تا این کتاب قبول عام یافت . در واقع درک اهمیت این کتاب تا یک قرن پس از مرگ مولف آن به تاخیر افتاد .

اسمیت دوره جوانی خود راصرف آمادگی برای قبول مسئولیت بزرگی کرده بود که می خواست به عهده بگیرد . وی در اسکاتلند متولد شد و در چهارده سالگی ( 1737 ) از دانشگاه گلاسکو فارغ التحصیل گردید . به دوران تحصیل در این دانشگاه اسمیت تحت نفوذ استاد بزرگی به نام فرانسیس هاچسن قرار گرفت و فلسفه او را که عبارت از << حداکثر برای حداکثر مردم >> بود مادام العمر در خاطر نگه داشت . شش سال بعد را اسمیت در دانشگاه آکسفورد گذراند و بیشتر وقت خود را صرف مطالعه کتب متعدد در رشته های مختلف کرد . سپس به اسکاتلند بازگشت و تا سال 1751 در شهر ادینبورو به سخنرانی پرداخت و در آن سال استادی کرسی منطق و فلسفه ماوراءالطبیعه و مدت کمی بعد از آن کرسی اخلاقیات دانشگاه گلاسکو به او تفویض گردید . مدت دوازده سال اسمیت در دانشگاه تدریس می کرد و مورد علاقه و احترام دانشجویان و همکاران خود بود و با طبع وانتشار کتاب نظریه عواطف اخلاقی که بی اندازه مورد استقبال مردم قرار گرفت به شهرت روز افزون خود افزود به حدی که معاصران او این کتاب را به ثروت ملل ترجیح می دادند . اسمیت پس از دوازده سال تدریس در دانشگاه گلاسکو از استادی استعفا کرد و در مقابل دستمزد قابلی کار تدریس فرزند یکی از اشراف را در مدت سه سال مسافرت در اروپا پذیرفت . طی سه سال اسمیت با علمای برجسته علم اقتصاد و فلسفه و علوم سیاسی اروپا و مخصوصا فرانسه آشنا شد .

اسمیت با بحث درباره تقسیم کار کتاب خود را آغاز می کند و سپس درباره منشاء پول و موارد استفاده آن، قیمت کالاها و دستمزد کارگران ، بهره سهام ، اجاره بهای زمین ، ارزش نقره و تمایز بین کار تولیدی و غیر تولیدی بحث می کند . در قسمت بعد تاریخچه توسعه اقتصادی اروپا ، از انحلال امپراتوری رم و بررسی و انتقاد مبسوط سیاست بازرگانی و مستعمراتی کشورهای اروپا و عایدات پادشاه و انحاء مختلف دفاع از کشور و اجرای عدالت در جوامع بدوی و منشاء و تکامل قوای نظامی در اروپا و تاریخ تعلیم و تربیت در قرون وسطی و انتقاد از دانشگاه های معاصر و تاریخ قدرت سیاسی و اجتماعی کلیسا و ازدیاد قرضه عمومی و بالاخره بررسی اصول مالیات و روش های مختلف جمع آوری مالیات مورد بحث قرار می گیرد . شباهت زیادی میان اصول عقاید اسمیت که مبنای کتاب ثروت ملل است و فلسفه ای که نیکولو ماکیاولی تبلیغ می کرده دیده می شود و آن عبارت از این است که : مهمترین محرک هر فرد منافع شخصی است ، علاقه به ثروت فقط یکی از مظاهر کوششی است که شخص برای ارضای منافع شخصی خود انجام می دهد و در حقیقت تمام فعالیتهای بشر در راه ارضای منافع شخصی به کار می افتد . اما اسمیت نه فقط این خصوصیت آدمی را قابل اعتراض و ناپسند نمی دانست بلکه معتقد بود که نفع پرستی افراد مایه بهبود وضع اجتماع است . او می گفت که خوشبختی هر ملت هنگامی فراهم می شود که بگذاریم کوشش هماهنگ و مداوم و لاینقطع هر فرد که جهد می کند وضع خود را بهبود بخشد ، آزادانه نضج یابد << ... از سخاوت قصاب و آشپز و نانوا نیست که خوراک ما تامین می شود بلکه از توجه ایشان به حفظ منافعشان است . ما مدیون انسان دوستی آنان نیستیم بلکه مدیون خودپرستی ایشانیم و هرگز با آنان از مایحتاج خود سخن نمی گوییم بلکه منافعشان را یادآور می شویم . >>

اسمیت معتقد بود که رونق صنایع جدید به سبب تقسیم کار و تمرکز سرمایه امکان پذیر شده است که هر دو معرف نفع شخصی و یا به گفته فیلسوفان قرن هجدهم ناشی از << نظام طبیعی >> است . << دستی غیبی >> انسان را طوری راهنمایی می کند که در ضمن کسب منافع شخصی ، بهبود اجتماع نیز تامین می گردد . طبعا از این بحث چنان نتیجه گرفته می شد که بهترین دولت آن است که کمتر در نظام اقتصادی دخالت کند ، چنان که تام پین در این باره می گفت بهترین دولت آن است که کمتر حکومت کند .

مشهورترین قسمت و بدون شک کلید ثروت ملل کتاب چهارم آن تحت عنوان << درباره نظامات اقتصادی >> است . در این قسمت اسمیت درباره دو نظام بحث می کند : نظام بازرگانی و نظام کشاورزی ، هر چند صفحاتی که صرف بازرگانی کرده هشت برابر صفحاتی است که درباره کشاورزی نوشته است . در ضمن این بحث است که اسمیت اصول تجارت آزاد را ، که بعد از آن همیشه با نام او همراه شده بیان می کند . تمام نتایجی که وی در مورد کار و زمین و کالا و پول و قیمت و کشاورزی و سهام و مالیات گرفته بود در بحث تجارت آزاد ، چه داخلی و چه خارجی ، فشرده و متمرکز شده است . تنها از راه تجارت آزاد داخلی و خارجی است که هر ملت می تواند به اعلا درجه پیشرفت و نضج اقتصادی نایل شود . اسمیت فریاد می کشد که حقوق گمرکی ، مالیات و محدودیت های رژیم مرکانتیلیستی را که همگی پای بند پیشرفت طبیعی صنایع و بازرگانی است ، لغو کنید و جریان کالا را به سوی مصرف کنندگان آزاد گذارید ، فرضیه غلط << موازنه تجارت >> مرکانتیلیست را به دور بریزید ، پول فقط وسیله ای است و << معیار معینی در دست نیست که به کمک آن بتوانیم تعیین کنیم آنچه را ما موازنه تجارت می خوانیم در کدام قسمت نهفته است و یا کدام یک از طرفین صادراتش مهم تر است ... ثروت عبارت از پول یا طلا و نقره نیست بلکه عبارت از آن چیزی است که با پول می توان خرید و فقط برای خرید ارزش دارد.>> تقسیم کار بین ملل نیز مانند تقسیم کار بین افراد خواستنی و منطقی است :

مزیت طبیعی ای که یک کشور در امر تولید کالای بخصوصی بر سایرین دارد گاهی آن قدر زیاد است که سایر کشورها به آن اعتراف می کنند و می دانند که هر چه کوشش کنند به پای آن نمی رسند . به کمک دیوارهای شیشه ای و گرمخانه و غیره می توان انگورهای بسیار خوبی در اسکاتلند پرورش داد و شراب خوبی از آن گرفت ولی قیمتش سی برابر همان نوع شراب خواهد بود که از کشورهای خارج بخرند . آیا صحیح است که ما قانونی بگذرانیم که ورود شراب خارجی را منع کند ، فقط بخاطر این که از صنایع شراب سازی اسکاتلند حمایت کنیم ؟

مزایای تجارت آزاد را اسمیت در جملات زیر خلاصه می کند :

شعار رئیس عاقل و فرزانه هر خانواده ای این است که هرگز کالایی را که ساختنش از خریدنش گران تر تمام می شود ، در خانه نسازد . نمی توان گفت هر چه در اداره منزل درست و عاقلانه شناخته شده باشد ، در اداره امور کشور نادرست است . اگر کشور بیگانه ای بتواند کالایی را به ما ارزان تر از آنچه برای خود ما تمام میشود بفروشد ، صلاح ما در این است که آن کالا را با کالایی که ما در ساختنش استادتریم یا امتیازی بر دیگران داریم مبادله کنیم .

ظاهرا آدام اسمیت موقع مناسبی برای تولد خود یافته بود ، وی در آستانه دو عصر تاریخی ایستاده بود ، به نمایندگی از آزادی اقتصادی داد سخن می داد و دنیا که آماده پذیرفتن سخنان وی بود ، از افکارش برای تحول اقتصادی استفاده کرد . سرمایه داری انگلیسی ، همچنان که انقلاب صنعتی نضج می گرفت ، ارزش مکتب اسمیت را در یافتند و محدودیت ها و امتیازات مرکانتیلیست ها را به دور افکندند و در قرن نوزدهم انگلستان را به ثروتمندترین کشور جهان تبدیل کردند . اثر عقاید اسمیت تاثیر کمتری بر سایر کشورهای سرمایه داری نداشت . کمتر کسی انکار می کند که اسمیت بحق سزاوار گرفتن لقب << پدر اقتصاد جدید >> می باشد .

کتابهایی که دنیا را تغییر دادند

رابرت بینگهام داونز     

خط تاجیکی از الفبای سیریلیک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

خط تاجیکی گونه‌ای از الفبای سیریلیک است که برای تطابق با زبان فارسی تاجیکی، در آن تغییرات کوچکی داده شده است. در کشور تاجیکستان رسماً از این خط برای نوشتن متن فارسی استفاده می‌شود.

مردم تاجیکستان در صد سال اخیر از سه شیوه گوناگون برای نوشتن استفاده کرده‌اند. قبل از انقلاب روسیه خط مردم تاجیکستان فارسی بود. بعد از آن تاجیکان برای مدتی از الفبای لاتین استفاده کردند. بعد از رایج شدن خط سیریلیک در روسیهٔ بعد از انقلاب، استفاده از این خط بمرور در برخی جمهوری‌های اتحاد شوروی و کشورهای وابسته به آن رسمیت یافت. از آن پس در تاجیکستان، الفبای سیریلیک با اصلاحات و افزودنی‌های کوچکی با زبان فارسی تطبیق داده و خط تاجیکی نامیده شد. در تاجیکستان امروز، در کنار خط رسمی تاجیکی از خط فارسی نیز بیش از پیش استفاده می‌شود.


Байни ишки ману ту بین عشق من وتو
Муаллиф Набиюллохи Суннатй
مولف:نبی‌الله سنتی

Байни ишқи ману ту отифаи марзи Илоҳ аст!
Ту набишкан, ки варо, чону дилам, сахт гуноҳ аст!
بین عشق من وتو عاطفه مرز الاه است

تو نبشکن،که ورا،جان ودلم ،سخت گناه است

Байни лабҳои ману ту аташи бусаи гарм аст,
Байни оғуши ману ту ҳавасу оташу шарм аст.
بین لب‌های من وتو عطش بوسه گرم است
بین آغوش من وتو هوس و آتش و شرم است

Байни мо сарҳади хоҳишу ҳавас буд, вале ку?
Субҳи мо валвалаи бонги чарас буд, вале ку?
بین ما سرحد خواهش و هوس بود ولی کو؟
صبح ما ولوله بانگ جرس بود ولی کو؟

Субҳи мо бусаситониву ҳамоғушу вафо буд.
Субҳи мо чони ба чониву гулоғушу сафо буд.
صبح ما بوسه ستانی و هماغوش ووفا بود.صبح ما جانی به جانی و گل‌آغوش و صفا بود.

Субҳи бедории мо буд ҳаме сина ба сина.
Набзи оғуши ту ҳангомае дар қабзи камина.
صبح بیداری ما بود همه سینه به سینه
نبض آغوش تو هنگامه ای در قبض کمینه

Магарам баъди чунин валвалаву дорунадорй,
Бо чй қувват шиканам ҳамҳамаи оинадорй?
مگرم بعد چنین ولوله ودار وندار
با چه قوت شکنم همهمه آینه داری؟


Баъди ту муйи ту мондаст ба болини гули ман.
З-ин пасам бистари ту қиблаи маъсуми дили ман.
بعد تو موی تو ماندست به بالین گُل من
زین پسم بستر تو قبله معصوم دل من

Мешамад ашки манат буйи туро сачдакунон, бин.
Руйи болини тар аз ашк, дилошуби ман аст ин.
می‌شمد اشک من‌ات بوی تو را سجده کنان بین
روی بالینِ تر از اشک،دل‌آشوب من است این.


Руйи болин ману ту роз ба шабҳо, ки бигуфтем.
Зи сари шавқ абад нолакунон ҳеч нахуфтем.
روی بالین من وتو راز به شب‌ها که بگفتیم
زسر شبق ابد ناله‌کنان هیچ نخفتیم


То саҳар маст ба оғуши ту сармаст хазидам.
Бизадам хеш ба оғуши ту, бо шаст хазидам.
تا سحر مست به آغوش تو سرمست خزیدم
بزدم خویش به آغوش تو با شست خزیدم


Байни мо фосилаи сол басе шастпарй рафт.
Андароғуши сияҳчурдалаҳад хотираҳо хуфт.
بین ما فاصله سال بسی شست پری رفت
اندر آغوش سیاه‌چرده لحد خاطره‌ها خفت


Бинишин дар сари ин мадфани мо ёри диловез.
Даме фарёд бизан, дурр зи чашмони худо рез.
بنشین درسر این مدفن ما یار دلاویز
دمی فریاد بزن،درٌ ز چشمان خدا ریز


Инакам, боз ману кунчаки танҳоии бераҳм.
Инакам, боз ману гиряву овоии бераҳм.
اینکم،باز من و کُنجک تنهایی بی‌رحم.اینکم ،باز من وگریه و آوایی بی‌رحم


Байни ишқи ману ту отифаи марзи Илоҳ аст!
Ту набишкан, ки варо, чону дилам, сахт гуноҳ аст!
بین عشق من وتو عاطفه مرز اله است!تو نبشکن، که ورا،جان ودلم،سخت گناه است!
سروده در:خُجند دلاویز که با صبح پاییزی هماغوش است

در بند نواله ناگزیر

قطار تهران – بندرعباس

بعلت انجام کار اداری هفته قبل عازم بندرعباس شدم ، در کوپه چهار نفری همسفران ناآشنا با مسیر و شهر بندرعباس از بدو ورود سئوالاتی در باب تجارت چمدانی و کالای همراه مسافر داشتند که جسته و گریخته پاسخ دادم ، مسافرت خانمها برای خرید و آوردن اجناسی برای فروش بود .

در مبادی ورودی ، شهرهای مرزی و بنادر جابجایی کالای همراه مسافر و مسافرین حامل کالا را با اصطلاح معروف ( چترباز ) می شناسند ، آنچه قابل تامل است افزایش بی رویه و روز افزون این چتربازهاست ، آدمهایی که از فرط درماندگی و سیر نزولی اقتصاد خانوارها مجبورند تن به هر ذلتی بدهند تا نواله ناگزیر را تامین کنند ، ظاهرا از دستاوردهای طرح تحول و الگوی اقتصاد دنیا شدن یکی همین افزایش بی رویه چتربازیست . 1۰% ذخایر نفت دنیا زیر پایت باشد و با شغل شریف چتربازی روزگار بگذرانی .

بندرعباس : آژانس فروش بلیط

بعلت تاخیر کاری مجبورم بلیطم را باطل کنم ، به یکی از آژانس های فروش بلیط مراجعه می کنم ، متصدی فروش میگوید 30% بابت ابطال بلیط کسر می شود ، طبق روال معمول باید بلیط را از طریق سیستم باطل کند تا بعدا با ارائه لاشه بلیط از دفتر مرکزی یا آژانس صادر کننده 70% بهای مانده را دریافت کنم اما متصدی فروش بجای لاشه بلیط 70% قیمت بلیط را بدون باطل کردن به من می پردازد .

بعدا متوجه می شوم این بلیط ها قبل از حرکت قطار با بیش از دو برابر قیمت به مسافرین بدون بلیط و یا همین چتربازها فروخته می شود .

کشورت دومین صادرکننده گاز دنیا باشد، آنوقت تو برای تامین نواله ناگزیر با شغل شریف واسطه گری روزگار بگذرانی .

بندرعباس : ایستگاه راه آهن

به چندین آژانس فروش بلیط مراجعه کردم ولی موفق به تهیه بلیط نشدم ، ناچار به باجه فروش سالن ایستگاه مراجعه کردم و تقاضای بلیط که طبق معمول با پاسخ منفی متصدی باجه روبرو شدم ، ناگزیر در جستجوی واسطه ای که با نیم ساعت تاخیر یافتم .

بلیط را به دو برابر قیمت خریدم ، به جهت جلوگیری از بروز مشکلات ، برای تغییر نام بلیط با فروشنده به باجه فروش مراجعه کردیم ، متصدی فروش گفت برای تغییرنام و ابطال بلیط باید 50% جریمه پرداخت نمایید، 50% قیمت بلیط را پرداختم و ایشان از محل لیست انتظار بدون تغییرنام و ابطال بلیط قبلی یک بلیط جدید برایم صادر کرد .

بلیط قبلی نیز به دو برابر قیمت به مسافرین و چتربازان بدون بلیط توسط دلالانی فروخته می شود .

میهنت به لحاظ اقتصادی ظرفیتهایی در رده 20 اقتصاد برتر دنیا داشته باشد ، آنوقت تو برای تامین نواله ناگزیر با شغل شریف دلالی روزگار بگذرانی .

همه به نوعی در بند تامین نواله ناگزیرند و معلول هایی که فقط ما را وادار به گلایه می کنند .