سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

آیا حقیقت مهم است ؟

علم سرشار از زیبایی، توانایی و عظمتی است که می‌تواند رضایت خاطری روحانی و همچنین واقعی را فراهم کند. اما خرافه و شبه علم در مسیری پیش می‌رود که با ارائه پاسخ‌هایی ساده، گاهی به طور تصادفی باعث برانگیختن حیرتی همراه با ترس در وجودمان می‌شود، و ارزش آزمایش را در نظرمان حقیر می‌دارد.
«آیا اهمیت می‌دهیم که حقیقت چیست؟ آیا اهمیت دارد؟
... آنجا که جهل مایه خوشبختی است، خردمند بودن نابخردی است.»  

آیا به راستی همینطور است که تامس گری در این شعرش می‌گوید؟ ادموند وی تیل در کتاب سال 1950 اش با عنوان «چرخش فصل‌ها» این مساله غامض را بهتر درک کرده است:
«اخلاقا به این بدی است که بپذیرید، مادامی که چیزی احساس خوبی در شما ایجاد می‌کند، درستی و نادرستی آن مهم نباشد، درست به همان بدی که تا وقتی که پول داشته باشید، چگونگی به دست آوردنش مهم نباشد.»
برای مثال کشف بی‌کفایتی و فساد دولت، موضوعی دلسرد کننده است؛ اما آیا بی‌خبری از آن بهتر است؟ جهل به نفع چه کسی تمام می‌شود؟ اگر در وجود ما انسان‌ها، آن طور که گفته می‌شود، گرایش‌های موروثی در جهت کینه ورزی با بیگانگان نهفته است، آیا خودشناسی تنها راه حل آن نیست؟ تا دیرزمانی که باور کنیم ستاره‌ها به خاطر ما طلوع و غروب می‌کنند، که ما دلیل وجود جهان هستیم، آیا علم به خالی شدن باد نخوت مان کمکی می‌کند؟
فردریش نیچه در کتاب «تبارشناسی اخلاق»، بسان بسیاری از پیشینیان و پسینیانش «روند ناگسسته خود خوار شماری انسان» ناشی از انقلاب علمی است را تقبیح می‌کند. نیچه زوال «باور انسان در مرتبه‌اش، یکتایی‌اش، بی جایگزین بودنش در وجود» را به سوگ می‌نشیند. در نظر من، درک جهان آنطور که به راستی است، بسیار گواراتر است تا سماجت در هذیان، هر چند که خشنود کننده و دلگرم کننده باشد. کدام نگرش برای بقای درازمدت ما مناسب تر است؟ کدام یک به ما تسلط بیشتری بر آینده مان خواهد داد؟ و اگر در این فرآیند کمی از اعتماد به نفس ساده لوحانه‌مان کاسته شود، آیا انصافا چنین زوالی است؟ آیا نباید به این (فرآیند) به عنوان یک تجربه بالنده و هویت‌‌ساز، خوش آمد، گفت؟
کشف این حقیقت که جهان 8 تا 15 میلیارد سال سن دارد نه 6 تا 12 هزار سال، شیوه ارج نهادن ما به وسعت و شکوه آن را بهبود می‌دهد؛ پذیرش این اندیشه که ما از ترکیب ویژه‌ای از آرایش اتم‌ها هستیم، دست کم باعث می‌شود به اتم‌ها بیشتر احترام بگذاریم؛ کشف این مساله – که چندان دور از ذهن هم نیست - که سیاره ما یکی از میلیاردها دنیای دیگر در کهکشان راه شیری و کهکشان ما یکی از میلیاردها کهکشان دیگر است، پهنه امکانپذیری را به شکلی شکوهمندانه گسترش خواهد داد.
 

کارل ساگان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد