سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

به رنگ آسمان

تقدیم به همه ی دوستان در غربت 

   

غربت که خسته ات می کند ، تمام دلت می شود برگشتن ! 

پرپر می زنی برای سرزمینت ، برای شنیدن همهمه ی انبوه واج های زبان مادری ، برای ازدحام بازار ، برای پنج دری هایی که دیگر کم کمک باید در حافظه ی کتاب های قدیمی پیدایشان کرد .  

غربت که خسته ات می کند ، تمام تنت می شود رد نگاه هایی که روزی بدرقه ات کرده اند . دلت می شود آوار چشم هایی که انگار منتظرت باشند . دوباره می شوی سفر ، اما این بار رنگ خوب بازگشت از چشم هایت جاری است . 

تا ساعتی دیگر در ایران خواهی نشست . . . بوی جانماز مادر می آید ، بوی سبزی های باغچه ای که آن روزها عشق پدر بود ، بوی کباب و ریحان ، بوی سنگک های شاطر عباس . 

تردید نگاهت را از پنجره به ابرهای زیر پا می دوزی ، دوباره آشوب می شوی و دلت می شود آوار چشم هایی که شاید منتظرت باشند . . .

نظرات 10 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 16 آبان 1388 ساعت 00:49


در میانه راه ایستادم

به زمان پشت کردم

و به جای ادامه آینده

-که کسی در آن چشم به راهم نیود –

برگشتم و بر جاده هموار گذشته ام گام زدم

بخشی از شعر بازگشت از اکتاویو پاز شاعر مکزیکی.
6 سال پیش موقع خداحافظی در فرودگاه مهرآباد این شعراکتاویو پاز را خواندیم اما حالا آنرا مناسب حال خودم می بینم.



چقدر زود میشیم غریبهههههههههههه !!!

ما یاد گرفتیم که منتظر بمانیم برای خوشی هایمان ...
اما آنجا این انتظار گرفته می شود و باید واقع گرا بود و این همان غربت است ... .

سیب ناب 17 آبان 1388 ساعت 00:23 http://www.cibenab.blogsky.com

سلام
چی دلت گرفته
فکر کنم دیگه موقع سفر رفتنته
بهت توصیه می کنم راهی شی

در میانه راه ایستادم

به زمان پشت کردم

و به جای ادامه آینده

-که کسی در آن چشم به راهم نیود –

برگشتم و بر جاده هموار گذشته ام گام زدم

بخشی از شعر بازگشت از اکتاویو پاز شاعر مکزیکی.
6 سال پیش موقع خداحافظی در فرودگاه مهرآباد این شعراکتاویو پاز را خواندیم اما حالا آنرا مناسب حال خودم می بینم.

man 18 آبان 1388 ساعت 21:08

سالها پیش در بدرقهء دوستان عزیزی، به پشتوانه مهتاب شبی زیبا در راه مفت آباد و روبروی خرابه ای مشرف به کمیته افاغنه، شعر کوچه ی زنده یاد فریدون مشیری را زمزمه کردم و با دوستان جانی قرار را برآان گذاشتیم که هر وقت من از آن کوچه بگذرم آن شعر دلنشین را زمزمه کنم و یاد خاطرات را زنده . انگاری که من ماندنی بودم...
و حالا سالهاست که من از آن کوچه گذر نکرده ام...
اما ماهتاب و دوستان و شعر کوچه همچنان با من هستند در غریبترین لحظات دوستی. و البته که بوی مفت آباد هم.
و باز هم دوست تر میدارم که بخوانم...بی تو مهتاب شبی ...

خالو 19 آبان 1388 ساعت 23:18 http://khalokhorasani.blogspot.com

شاید سفر...

وقتی که به هر سو سر می چرخانی
و گلی نیست تا آبش دهی
وقتی که پرنده ای پیدا نیست
تا بالت را با او قسمت کنی
وقتی که شبانگاهان بهاری
حباب ستاره ها
به سر انگشتی می ترکد

شاید سفر

راهی برای رهایی است

اما تو راهتوشه و دوستان و هوا را
در خانه فرامش کرده ای.

از محمد تقی شمس لنگرودی

احمد قادری 20 آبان 1388 ساعت 16:23

چندین سال بیش هنگامیکه برای اولین بار راهی غربت میشدم و برای کار و بار به شهر بندرعباس سفر میکردم حس و حال عجیبی داشتم یک حس و حال جدید که تا هفته ها همراه من بود و امیدی را در دلم زنده نگه میداشت با دیدن دوستان همشهری کم کم آن حس و حال در من گم شد و جای خود را به لذتها و خوشیها دادو زمان گذشت و امروزبعد از گذشت ۱۳ سال درخلوت خود با خواندن این شعر دوباره دلم گرفت و یاد آن روزهای شیرین...
نمیدانم کی میتوانم غربت را رها ساخته و دل به دریا بزنم....

مریم 22 آبان 1388 ساعت 17:42 http://shaparakha.blogsky.com


. . . . . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶
. . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. . .¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶
. . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶
. . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶سلام قدیرخان خوبی؟
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶آپم با عکسهای خشگلللل
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶زود بیا....
. . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶
.¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶
.¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶.´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
.¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶. ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶
. . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶. . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶
. . . .¶¶¶¶¶¶¶. . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ´¶¶¶¶
. . . . . . . .¶¶. .´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . . ¶¶. . ´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . .¶¶. . .´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶
. . . . . . ¶¶. . . ´´´´´´´´´´´¶¶¶¶

مریم 3 آذر 1388 ساعت 02:50 http://shaparakha.blogsky.com

سلام خوبی؟؟
$$$$$___ஜƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒشاپرک های خیالیƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஜ____$$$$$
__$$$$$$$$*___̵̡___________________,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
,,,,.;*___ஜƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒشاپرک های خیالیƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஜ ____ '**,,,,
*.°
?
...°
....O
.......°o O ° O
.................°
.............. °
............. O
.............o....o°o
.................O....°
............o°°O.....o
...........O..........O
............° o o o O
......................?
...................?
...............?
...........?
........?
....?
.?
*?´¨)
¸.-´¸.-?´¨) ¸.-?¨)
______________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.
ஜƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒشاپرک های خیالیƸ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒஜ به روز شد
دوست داشتی بیا



فکر کنم رفتی سفر تا اونور آبی ها رو تنها نذاری

ببین اینور آبی هاااااااااااااا تنها موندنننننننن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد