سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

عشق

گاه چون ماری در دل می خزد

و زهر خود را آرام آرام در آن می ریزد

گاه یک روز تمام چون کبوتری

بر هره پنجره ات کز می کند

و خرده نان می چیند

گاه از درون گلی خواب آلود بیرون می جهد

و چون یخ نمی بر گلبرگ آن می درخشد

و گاه حیله گرانه تو را

از هر آنچه شاد است و آرام

دور می کند

گاه در آرشه ویولونی می نشیند  

ودر نغمه غمگین آن هق هق می کند .

 و گاه زمانیکه حتی نمی خواهی باورش کنی

در لبخند یک نفر جا خوش می کند 

 

آنا اخماتووا 

برگردان : احمد پوری 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد