سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

به یاد پدر ( بیستمین سالگرد درگذشت )

پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها ، پشت دو برف ، 

پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی ، 

پدرم پشت زمان ها مرده است . 

پدرم وقتی مرد ، آسمان آبی بود ، 

مادرم بی خبر از خواب پرید ، خواهرم زیبا شد . 

پدرم وقتی مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند . 

مرد بقال از من پرسید : چند من خربزه می خواهی؟ 

من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟ 

 

پدرم نقاشی می کرد . 

تار هم می ساخت ، تار هم می زد . 

خط خوبی هم داشت . 

 

گزیده ای از شعر صدای پای آب زنده یاد سهراب سپهری

 

نظرات 3 + ارسال نظر
روژان 26 بهمن 1387 ساعت 03:11

یاد وسالگرد فوت پدر گرامیت را بهت تسلیت می گم جاش خالی نباشه

روژان 26 بهمن 1387 ساعت 03:20

عشق بودن با تمامی وجود عاشق بودن به باران به کوه عشق را دریاب با تمامی وجود عاشق باش وعاشقانه زندگی کن ولنتاین مبارک

کودکی و نوـ جوانی را در کوچه های خاکی و مملو از گرمای یوسف آباد قدبم جایی که معروف به پشت تثبیت بود گذراندیم. هنوز آدمهای آن دوره با همان خصوصیات منحصر بفردشان در نهانخانه افکارم حضور دارند درست به همان شکل و شمایل دوران اقتدارشان. مختارخان حنفی پدربهرام و شهرام با قامتی تنومند کلاه شاپو پالتو و کت و شلوار . مرحوم منوچهر رضایی و جدیت رفتار و صورتش که طبع هنردوست و ارادتش به ادبیات را مخفی میکرد.محمدخان یوسفی. ابراهیم خان اسکندری خسروخان عامری. مندامین بستام. شیرمحمد علیخوردی. مرحوم شعبانی نیز بکی از آنان بود. مسیر خانه تا بزازیش را پیاده میرفت.
آن قامت بلند و قدمهای بلندترش را در آن بعد از ظهر های گرم تایباد فراموش نمیکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد