سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

اندرز وزیر به پسرش

 انسان گاها" به چیزهایی بر می خورد و در اندیشه فرو می رود که : شباهت دو موضوع یا دو تفکر و یا دوروش با فاصله های  زمانی و مکانی بسیار چگونه می تواند ریشه در یک اندیشه و تفکر در بسترهای گذشته ی دور داشته باشد ؟ زندگی آدمها مملو از اعتقاداتی است که مبدا پیدایش و حرکت آن مشترکاتی دارد ولی شاید همیشه بر این اعتقاد باشد که این اندیشه و تفکر فقط و فقط نزد اوست و یا به تعبیری روشن تر برای ما : هنر نزد ایرانیان است وبس .

تربیت فرزند نزد ما ایرانیان اهمیت بسزایی دارد بگونه ای که امروزه می توان بدون اغراق سیطره ی آنرا بر زندگی خصوصی فرزند سالاران دید . خیلی از امکاناتی را که ما خودمان نداشته ایم و نداریم تلاش می کنیم تا فرزندانمان داشته باشند و یا شاید بنوعی خیلی از آرزوهای بر بادرفته ما را آنها برآورده کنند .

تفکر ایرانی – اسلامی بنیان خانواده و تربیت فرزندان را تقریبا" در تمامی دنیا چه در گذشته و چه در حال بر بادرفته می داند .

اما مجموعه طومارهای چرمی موسوم به اندرز پتاح – حوتیپ ( از مفامهای مهم کشور مصر باستان  ) به پسرش که ظاهرا در سنین نو جوانی به سر می برده بدست آمده که بیست و پنج قرن پیش نوشته شده است  و امروز هم می نوان کلمات آنرا برای بسیاری از مناسبات پدر و پسر مفید دانست .

وزیر سپس به پسرش گفت :

مگذار قلبت به سبب دانشت مغرور شود، به خود مطمئن نباش که مردی خردمند هستی، کس نتواند به منتهای مهارت دست یابد و هیچ مرد ماهری به همه ی امتیازها مجهز نشود . سخن خوب از زمرد سبز پنهان تر است، اما شاید بتوان آن را در میان زنان خدمتکار هم جستجو کرد ... عدالت نیکوست و اقتضای آن پایداری است ، ازآن زمان که کسی عدالت را بنیاد گذاشت ( مثلا" از آغاز دنیا ) شالوده آن لرزان بوده، اما برای کسی که عدالت را ندیده می گیرد کیفری در راه است . عدالت طریق صحیح است ... خطاکار هرگز بار خود را به مقصد نرساند ، شاید با خدعه ثروتی حاصل شود، اما قوت عدالت پایدار است ...

اگر شما مرد برجسته ای هستید و خانواده ای تشکیل داده اید و صاحب پسری شده اید، این همه مطلوب طبع خدایان است ،و اگر این پسر بر طریق صحیح است و بر طریقتهای شما متمایل است به اندرزهایت گوش فرا می دهد ، رفتارش در خانه ی تو شایسته است و باز اگر از اموالت محافظت می کند، که باید اینگونه باشد پس هر کار نیکویی را بر او روا بدار، او پسر توست ... نباید قلبت را از او دور سازی . اما بذر مرد هم غالبا" دشمنی خلق می کند . اگر او ولگردی است که از نقشه هایت تخطی می کند و اندرزت را روا نمی دارد و رفتارش در خانه ات رذیلانه است و بر ضد آنچه می گویی عصیان می کند و دهان خود را به گفتن خبیث ترین چیزها می گشاید و کاملا" خلاف تجربه اش مالک چیزی نیست ( یعنی نمی داند چه می گوید ) شما می باید او را از خود برانید، او ابدا" فرزند شما نیست . واقعا" از پشت تو زاده نشده است . می باید بر طبق گفته خودش او را یکباره به بردگی ببری . او همان کسی است که خدایان دقیقا" در رحم مادر، وی را نفرین کرده اند .

نظرات 1 + ارسال نظر
پونی خانوم 1 آبان 1387 ساعت 13:22 http://poni.blogsky.com/

اگر با تبادل لینک موافقید خبرم کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد