سورتمه

قدیر شعیبی

سورتمه

قدیر شعیبی

ما و غرب

دوست عزیزم دکتر محمد رضا صمیمی از برگن نروژ ایمیلی برایم فرستاد با عنوان شناخت ایرانیان از غرب قسمتهایی از پاسخ به وی را در اینجا آورده ام :  اکثریت قریب باتفاق این رجال گرامی که مصاحبه هاشان در رادیو زمانه است عده ای در گذشته و عده ای نیز اکنون سر در آخور ..... داشته و از برکات دلارهای نفتی این مرز و بوم ارتزاق می کنند . بهمین دلیل تحلیلها و برداشتها و انتقادات این جماعت همیشه از زاویه نگاه حکومتی بوده و نمی تواند صادقانه باشد  . من اساسا با مقوله غرب زدگی مرحوم جلال آل احمد موافق نیستم و مسائل دنیا را از منظر تقسیم بندیهای اینچنینی نمی بینم . اتفاقا مشکل ما دقیقا از آنجا پیدا میشود که ما نخواستیم هیچگاه مسائل دنیای غرب را آنچنان که هست ببینیم ما همیشه به مقتضای تحلیلهای حکومتی غرب را با نگرش توهم توطئه دیده ایم و از این زاویه قضاوت کرده ایم . فروید بحثی دارد در خصوص ضمیر نا خودآگاه و ضمیر خودآگاه . اگر این بحث را به حوزه علوم اجتماعی بسط دهیم به این نتیجه می رسیم که ضمیر ناخودآگاه ما با برنامه ریزیهای از پیش تعیین شده و خارج از عقل و منطق و استدلال ما را به تعاریف مشخصی می رساند که همواره متفاوت با شرایط زمانی و مکانی تکرار شده است . انسان زمانی می تواند نسبت به هر پدیده ای قضاوت درست داشته باشد که از سلطه این ضمیر ناخودآگاه خارج شود که این البته غیر ممکن است . فقط می توانیم قدری آن را تعدیل کنیم تا به نتایج بهتری خارج از تعصبات برسیم . به اعتقاد من ریشه گرفتاریهای ما از عدم شناخت کافی از تمدن غربیها و نیز عدم استفاده از تجربیات آنان است تا نحوه رفتار و عملکرد آنان .شاید ضمیر ناخودآگاه روشنفکران و سیاستمداران و مورخان ما مانع از آن شده است تا حقایق را آنگونه که هست بیان کنند . موضوع مهم دیگر اینکه ما همه شرق نیستیم بلکه ازنظر جغرافیایی هم تقریبا در نقطه تلاقی شرق و غرب حضور داریم .موقعی که دنیا را به دو تکه می کنیم و از منظر شرق به دنیای غرب نگاه می کنیم سهم و جایگاه شرق و جنوب شرق آسیا که اتفاقا دو سوم دنیا هستند در این داوری چیست؟ آیا آنان نیز چنین نگرش و تحلیلی را قبول دارند ؟ اگر مبنای ثبت وقایع را تاریخ 2500 ساله در نظر بگیریم ایران در سه مرحله مورد هجوم اساسی و بنیادی قرار گرفت که 2 مرحله آن شرقی است . اول حمله اسکندر مقدونی از غرب . دوم حمله اعراب از عربستان و سوم حمله مغولان از شرق . اگر واقع بینانه و صادقانه به این حملات و لشکر کشیها نظری داشته باشیم شاید به جرات بتوان گفت ایران کمترین زیان را از حمله اسکندر دیده است . معمولا انسانهای متمدن زمانی که به جایی حمله هم می کنند خسارات آن بسیار کمتر از حملات قبائل وحشی و بربر است . پس از حمله اسکندر که علت اصلی آن هم شاهان هخامنشی و بخصوص زیاده خواهی های شخص خشایارشاه است از سلسله های بازمانده از این حمله یعنی سلوکیان و اشکانیان تاثیری در فرهنگ و تمدن ایرانی نمی بینی . اما وقتی به حمله اعراب نظری می اندازیم ضمن فسخ فرهنگ و تمدن ایرانی رد پای خلفای عباسی و خاندان بنی امیه را هم اکنون در کوچه پس کوچه های هر شهر و روستا می بینیم  . به گواه تاریخ یونانیانی که به ایران آمدند می خواستند یو نانی بمانند . کوچ نشینان اسکندر خواستار آموزش شیوه زندگی یونانی در ایران بودند و پس از مرگ اسکندر راه بازگشت به وطن را در پیش گرفتند . زیرا احساس می کردند که از تمدن محروم شده اند . در ایرا ن مدرسه ورزشگاه و تئاتر ساختند .حتی دو جنگ جهانی اول و دوم ربطی به ایرانیان و شرقیها نداشت و کاملا غربی بود . چه جنگ اول که آغازگر آن اتریش - مجارستان و صربستان بودند و چه آتش دومی که هیتلر بپا کرد جملگی بین اروپائیهاو غربیها بود . آنقدر در این زمینه بلواهای بیهوده بپا شده که نمی دانند در جنگ حلوا خیرات نمی دهند . تمامی کشورهای دنیا بنوعی اعلام موضع کردند و حتی آمریکا که مایلها از مقر اصلی جنگ دور بود وارد جنگ شد و اعلام موضع کرد . در جنگ دوم طبق آمار بالغ بر 40 میلیون انسان کشته شد و شوروی فقط 20 میلیون کشته داد نسل یهود هم که بر اثر جریان هولوکاست رو به انقراض بود اما در ایران از بینی یک نفر خون هم نیامد . آنوقت می گوئیم غربیها ما را غارت کردند .یک مقایسه اجمالی خیلی واقعیات را برای ما روشن می کند . منشا حرکتهای انقلابی و دموکراسی خواهی و حقوق بشری در غرب به شکل امروزی بالغ بر 300 سال قدمت دارد . جنبش استقلال آمریکا و انقلاب کبیر فرانسه سر آمد آن هستند فقط همین 2 حرکت کافی است تا کلی تغییر در اروپا و غرب ایجاد شود . از درون انقلابات مردمی شرقیها شخصیتها و ظرفیتهایی مانند مائو ظهور می کنند . در چین بزرگترین کشور دنیا و شرق تنها حزب مجاز به فعالیت حزب کمونیست است و سایت های اینترنتی فیلتر هستند آنگاه نگاهی بیندازید به اعلامیه حقوق بشر فرانسه در قرن 18 . در آمریکا آرنولد شوارتزنگر اتریشی فرماندار کالیفرنیا میشود . در فرانسه زیدان الجزایری کاپیتان و پرچمدار تیم ملی فرانسه است . اوبامای آفریقایی کاندید دموکراتها برای ریاست جمهوری است آنوقت تصور کنید مثلا ژاپنی ها ظرفیت این را دارند که مثلا فرماندار توکیو یک آمریکایی الااصل باشد و یا کاندید ریاست جمهوری ایران یک مسلمان سنی . قابل ذکر اینکه ایرانیان عزیز از ابتدای استخراج نفت تا سال 57 نزدیک به 110 میلیارد دلار نفت فروختند . آنوقت محاسبه کنید سه سال اخیر را روزی ۵میلیون استخراج .                                                                               


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد